چشم گریان تو نازم


چشم گریان تو نازم ، حال دیگرگون ببین 

گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین 
 
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست 
 
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین 
 
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا 
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین 
 
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار 
ای گشوده دست یغمای خزان ، کنون ببین 
سایه ! دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه 
 
تیغ هجران است اینجا ، موج موج خون ببین


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.