دوش دﯾﺪم ﮐﻪ ﻣﻼﺋﮏ در ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ زدﻧﺪ
ﮔﻞ آدم ﺑﺴﺮﺷﺘﻨﺪ و ﺑﻪ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ زدﻧﺪ
ﺳﺎﮐﻨﺎن ﺣﺮم ﺳﺘﺮ و ﻋﻔﺎف ﻣﻠﮑﻮت
ﺑﺎ ﻣﻦ راه ﻧﺸﯿﻦ ﺑﺎده ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ زدﻧﺪ
آﺳﻤﺎن ﺑﺎر اﻣﺎﻧﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺖ ﮐﺸﯿﺪ
ﻗﺮﻋﻪ ﮐﺎر ﺑﻪ ﻧﺎم ﻣﻦ دﯾﻮاﻧﻪ زدﻧﺪ
ﺟﻨﮓ ﻫﻔﺘﺎد و دو ﻣﻠﺖ ﻫﻤﻪ را ﻋﺬر ﺑﻨﻪ
ﭼﻮن ﻧﺪﯾﺪﻧﺪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ره اﻓﺴﺎﻧﻪ زدﻧﺪ
ﺷﮑﺮ اﯾﺰد ﮐﻪ ﻣﯿﺎن ﻣﻦ و او ﺻﻠﺢ اﻓﺘﺎد
ﺻﻮﻓﯿﺎن رﻗﺺ ﮐﻨﺎن ﺳﺎﻏﺮ ﺷﮑﺮاﻧﻪ زدﻧﺪ
آﺗﺶ آن ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ از ﺷﻌﻠﻪ او ﺧﻨﺪد ﺷﻤﻊ
آﺗﺶ آن اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺧﺮﻣﻦ ﭘﺮواﻧﻪ زدﻧﺪ
ﮐﺲ ﭼﻮن ﺣﺎﻓﻆ ﻧﮕﺸﺎد از رخ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻧﻘﺎب
ﺗﺎ ﺳﺮ زﻟﻒ ﺳﺨﻦ را ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﺷﺎﻧﻪ زدﻧﺪ
مردی که نفسش را کشت نوشتۀ صادق هدایت
داستان "مردی که نفسش را کشت" از مجموعۀ سه قطره خون نوشتۀ صادق هدایت
اجرا هانیه
محلل نوشتۀ صادق هدایت
داستان "محلل" از مجموعۀ سه قطره خون نوشتۀ صادق هدایت
اجرا : هانیه
فرمت : mp3
چشم گریان تو نازم ، حال دیگرگون ببین